loading...

عرفان عاشورا

زمانه شعله ور می‌شـد،زمیـن و آسمان می‌سوخت شب از تنهایی خود ،کهکشان در کهکشان می‌سوختچنان در معـرض دریای آتش ، عاشـقان بودنند که از هُرم نگاه عشق، مغز استخوان م...

بازدید : 22
شنبه 2 خرداد 1404 زمان : 13:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

عرفان عاشورا

زمانه شعله ور می‌شـد،زمیـن و آسمان می‌سوخت شب از تنهایی خود ،کهکشان در کهکشان می‌سوخت

چنان در معـرض دریای آتش ، عاشـقان بودنند که از هُرم نگاه عشق، مغز استخوان می‌سوخت

چنان می‌سـوختم در خـود که در آن بـرزخ وحشی عرق می‌ریخت روح من ، زبانم در دهان می‌سوخت

در آن شب، گیسوان آتش از عمق سیاهی‌ها رها می‌گشت در باد و تمام گیسوان می‌سوخت

چه شب‌ها شانه‌هایـت، تکیه گاه غـربت مـن بود میان شعله‌ها،آن شانه‌های مهربان می‌سوخت

عطـش بود و غریبـی بود و آتش در میان می‌ریخت تمام من، تمام من در آن شب بی امان می‌سوخت

#دکتر شهاب_گودرزی

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 76
  • بازدید کننده امروز : 76
  • باردید دیروز : 354
  • بازدید کننده دیروز : 340
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1130
  • بازدید ماه : 1433
  • بازدید سال : 29557
  • بازدید کلی : 124056
  • کدهای اختصاصی