عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-عرفان- گرچه حقیر کم بهره ا زعرفان نظری بردم-ولی عرفان عملی خوشبختانه زیاد بودهاست که نشان میدهد کم توجه ای‌ها حکمت دارد—کلا ایدلوژِی زمانی ارزش دارد که انسان درنظر وعمل بتواند با‌‌ان‌عجین شود وبه نتایج عقلانی وسودمند برسد-مثلا بت پرستی وشرک- این خصوصیات راندارد- ودرتمام مدت-خیال بافی واوهام بوده است وفرد دل خودرا خوش میکرده است- ودر عمل نتجه برعکس میشده است از عرفان از لحاظ نظری هستی متعلق به خداوندمنان وتمام هستی وهمه چیز پیامی‌از طرف خداوندمنان دارد- وعارف درصدد کشف این پیام‌ها است- ومیکوشدانرا تعریف وتفسیر کند-هیچ چیز تصادفی نیست همه چیز براساس حکمتی است حضرت استاد مرحوم ایت الله کرامت ملک الحسینی رحمت الله علیه فرمودنددرقبالئل عرب حتی درقریه‌های کوچک عرفا وعلما شان برزگی داشتند حتی اجازه نمیداند کهانها کار کنند ومیگقتند شمادرصدد کشف حقایق باشید- وعارفی برا تپه قریه چادر زده بود- مطالعه میکرد نزدیکی چادر ایشان سنگی بزرگ وجود اشت که مسگر‌ها روی‌‌ان‌سنگ با پتک در حال درست کردنیک دیگ مسی بودند-حال این پتگ راخداوندمنان تصور کنیم یا قضا وقدر الهی برمس میکوبد کهانرادیگ کند ودیگ برسنگ فشار میاورد وسنگ بر دیگ این سنگ است که عاقبت خرد میشود صحنه کربلا راتصور کنید امام حسین علیه السلام پدر حکمت ومادر عشق صاعقه دین وباران دین-کنار‌‌ان‌چادر خانمی شیر میدوشید-عارفپرسید چه میکنی گفت رسالت خودرا انجام میدهم فردی ناشناس امد به قریه با عارف اشنا شد رفت وباز گشت به مقداری پارچه ودرنزد عارف شروع به تلمذ ودرس یادگرفتن کرد فردی گفت پارچه علامت ازدواج است وعارف ازدواج کرد