گزارش(2715)
جهشهای بیولوژیکی آدم
جهشهای معنوی آدم
جناب آدم قبل از اینکه به استعدادهای تازه الهی مجهز شود مراحل مختلف جهشهای بیولوژیکی را طی کرده بود و این مقدمات (سویته) زمینه دریافت "روحی تازه " از خدارا فراهم کرده بود وسنت وقوانین الهی چنین است که اگر زمینههای لازم فراهم شود و وجود انسان که به مرحله تازهای برسد ،نظام هستی (اراده خدا) چنین اقتضاء میکند که مطابق آن زمینهها و مقدمات(سویته) میبایست به این انسان بلحاظ معنوی هم وجودی تازه ببخشد تا جهش معنوی هم صورت گیرد :
اذا سویته نفخت فیه من روحی(حجر-29)
این قانون برای هرانسانی صادق است چه بسا یک انسان در طول زندگی شخصی خود (مثلا طی 60 یا 70 سال ) بتواند با تلاش خود وبا قصد ُرشد وکمال بخواهد به مرحله بالاتری از زندگی ومعنویت دست بیابد پس نظام هستی طبق قوانین خود به او کمک میکند وبه او روحی تازه هدیه میدهدچنانچه روح ایمانی به کسانی داده شد که قصد ایمان داشتند وعملا نشان دادند که نیاز به روح ایمانی هستند پس خداهم در قلب آنان ایمان را نوشت یعنی صفتی تازه به انسان تلاشگر داد و این" صفت بخشی" به انسان یعنی دادن روح ایمانی به او میباشد که فرمود:
کتبنا فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه (مجادله -22)
به همین روش است که انسانها میتوانند روحهای تازهای از خدا بگیرند مثلا روح رحمانی ویا روح پاکی یا قدسی ویا روح خلاقیت و یا روح دانائی و یا روح کشف و اختراع ویا روح هنری ویا روح کریمیو یا روح حکمتی ویا روح طبابتی یا روح شفاعتی و صدها روح دیگر تا اسامیتازهای خلق کند
هر روح تازهای که انسان طی تلاش خود از خدا بگیرد منبع شادی ومنبع انرژی ومنبع حیاتبخشی برای او میشود وچشم اورا به حقایقی تازه باز میکند وقلبش وذهن وعقلش روشن میشود ودرهمان لحظات ملکوتی احساس میکند که در بهشت شادی بخش خدا وارد شده است و ذوق و شوق در او قلیان میکند ویک نوع تحول و"برانگیختگی" (بعثت)به او دست میدهد و در تقرب با خدا میشود ونتایج کارش برای مردم همان "باقیات صالحات" و تمدن و فرهنگ میشود
دعا و نیایش
زمانیکه انسانی خواسته و حاجت دل خودرادائمابه یادمیآورد یابا خدای خودش مطرح میکند ،مسلما برای رسیدن به آن آرزو میبایست داخل تلاش و کوشش شود ضمن اینکه آن اظهارات و دعاهارا هر روز انجام میدهدتا جرقههائی در مغز وقلب او زده شود و عقلش فعالتر شود تا راههای تازه را جستجوکند وبدینوسیله است که اجابت دعاها انجام میشود زیرا هر انسانی نتایج سعی وتلاش خودش را خواهد دید:
لیس للاانسان الا ماسعی
وخداوند این جهان را برای همین دعاها ،خلق کرده است(ذاریات-۵۶) که انسانها با دعاهاوتسبیح خوانی خود داخل معرفت و احسان واَعمال صالح شوندتا به تسخیر جهان برسند وجهانی تازه بدست بیاورند که شخصا درآن زندگی کند وتنفس کند ومطابق دلخواه خود بشود وبرای همین است که فرمود:
من به خواستههای همگی شما جواب مثبت دادم و شمارا به مقاصد خودتان رساندم(ابراهیم-34)
کسانی که درمسیررضایت وخشنودی خدا(هر خوبی) حرکت کردند قطعا به ارواح پاک خدا دست خواهند یافت وبهشت شادی بخش پاداش آنان خواهد بود
وکسانیکه مسیرخشم وغضب خدارا طی کرده باشند(هر بدی وزشتی) وبه مردم وبه خودشان ظلم کرده باشند قطعا ارواح پلید وشیطانی را نزدشان میفرستیم تا به خواسته وحاجت دل خودشان برسند و عطای الهی از هیچ کسی منع نشده (اسراء-20)
هرچه دعاها ونیایشها وستایشها وشُکر گزاریها به حالت قلبی تر و احساسی تر وروحی تر انجام شود یعنی به حالت ترانه وسرود خوانی(تسبیح ) بشود بهتر در قلبها جای میگیرد
تنها خلیفه خدا در قرآن
داودنبی تنها کسی است که در قرآن بصورت رسمیخلیفه خدا در زمین اعلام شده است (ص-26)و پیامبری است که به ترانه خوانی و آواز و تسبیح در کوهها وباغها ودرکنارپرندگان معرفی شده (ص-18) لذا با این آوازها و تسبیحها به خلیفه خدا شدن در زمین دست یافته است زیرا به روحهای تازه وپاک خدائی توسط همین ترانه وتسبیح رسیده است و ازآهن زره ساخته است(انبیا-80) و در قضاوت به خوبی قضاوت کرده وخدا میگوید این من بودم که فهمیدن وقضاوتهای نیکو را به داود آموختم لذا خلیفه خدا معرفی میشود
نتیجه:
تمام معرفتهای الهیی و تمام نیکیهای انسانها از تبلیغ ارز شهای انسانی در سرودها و اشعار وترانهها بصورت تسبیح بدست میآید ودریافت حق و روح تازه از تسبیح خوانی و ستایش خوبیهای طبیعت(نعمتها ورزقها وآیات الهی) و خوبیهای خدا میباشد
قطعا داعشیان و طالبانان که اهل آواز و ترانه خوانی زنان و مردان نیستند و با شعر وموسقی و رقصهای نیکو مخالف هستند قطعا اهریمنی شده اندکه باید دچار خشونت ونفرت و جنگ وجهاد با سایر ملل جهان بشوند وبه آزار واذیت و کشتار دیگران اقدام کنند
راه نجات
ترانه وتسبیح ، وجودانسان را ازآلودگیها پاکسازی میکند وزمینه حضور روح خدا وآگاهی و عقل وعلم وحکمت رافراهم میکند
محمدجهانی